The Act of Seeing with One’s Own Eyes

ساخت وبلاگ

عمل دیدن با چشمان خود

فیلم کوتاه؛ عمل دیدن با چشم خود، ساختار شکنی بدن انسان به انتزاع زیباشناسی ناب

شناسنامه فیلم:

نام فیلم: عمل دیدن با چشمان خود (The Act of Seeing with One’s Own Eyes)

کارگردان: استن براخاژ

مدت زمان فیلم:32 دقیقه

محصول:1971 آمریکا

استن براخاژ، یکی از تاثیر گذارترین فیلمسازان سینمای آوانگارد آمریکاست، که بخاطر نظرات اجتماعی و نوآوری های تکنیکی خود مورد توجه قرار گرفته است. وی به خاطر تجربه های انقلابی با رسانه های سینمایی در دنیای سینما مورد احترام است. براخاژ که به دلیل کاوش در موضوعات جهانی مانند اخلاق و تمایلات جنسی از طریق روش های غیر متعارف شناخته شده است اکنون از مهم ترین فیلمسازان قرن بیستم می باشد.

براخاژ در این فیلم کوتاه، نمایی از داخل یک اتاق معمولی بسته را به ما نشان می دهد، جایی که پزشکی قانونی اجساد را تشریح می کند تا علت مرگ را مشخص کند و آسیب شناسان مختلف در مورد بیماری و درمان های احتمالی آن تحقیق می کنند. این مستند تجربی در سال 1971 یکی از شناخته شده ترین آثار اوست. وی می گوید: من سعی نمی کردم راه های جدیدی برای فیلم ساز بودن ابداع کنم. این فقط یک محصول جانبی از تلاش من برای رسیدن به حس بینایی بود و به نظر من منطقی به نظر می رسید که فیلم باید مبتنی بر دید انسان باشد ونه فقط چشم فیزیکی بلکه چشم ذهن.

فیلم عمل دیدن با چشم خود، ایده ای درمورد وضعیت انسان است و آیین مرگ را به صورت واقعی روایت می کند که آسیب شناسان قانونی انجام می دهند و جسد را تشریح می کنند(مانند برداشتن اندام ها) و مخاطب را وادار می کنند تا از خود بپرسد که آیا آنها فقط مجموعه اجزای بدن هستند یا خیر اگرچه این فیلم به هر یک از ما درباره ی اجتناب پذیر بودن مرگمان یادآوری می کند، اما به طرز شگفت آوری در رویکردش؛ انسانی است. مرز مشخص بین زندگی، مرگ و جدایی نازک بین آنها و یک فیلم ناراحت کننده ی واقعی، یک کار واقعی که افراد واقعی هر روز انجام می دهند اما هیچ چیز ناخوشایندی درمورد این فیلم وجود ندارد و روند آنچه در فیلم نشان داده می شود، بخش طبیعی و هر روزه از زندگی و مرگ است.

تنها چیزی که این فیلم را از فیلم های علمی معمولی جدا می کند این است که شیک تر و ظریف تر است و کارگردان به وضوح در کار خود مهارت هنری دارد. ما در طول فیلم می دانیم که این افراد همگی مانند ما زندگی می کردند و در حالی که هرگز اطلاعاتی در مورد آنچه منجربه مرگ آنها شده به ما داده نمی شود، ما بخشی از رمان زندگی آنها را مشاهده می کنیم، چنانچه می بینیم که براخاژ برخی از نماها را در اطراف نواحی تناسلی متمرکز می کند و چیزی که من پژوهشگر مطمئن هستم این است که سوژه ها اگر زنده باشند هرگز اجازه این کار را نمی دهند. براخاژ به ما نشان می دهد که هیچ یک از قوانین اجتماعی که در زندگی وضع کرده ایم و از آنها پیروی کرده ایم یک ذره در مرگ ما اهمیت ندارد و مرگ معامله ی گران نمایی است و هنگامی که زندگی از بدن شما خارج می شود هیچ چیز دیگری نمی تواند برای شما مهم باشد یا نخواهد بود.

نکته جالب دیگر فیلم این است که پزشکی قانونی با اجساد چقدر سختگیر و بی رحم است و اجساد را با بی رحمی تمام با اره های استخوان بر، قیچی و چاقوی جراحی تکه تکه کرده، پوست روی صورت سوژه ها را تا چانه شان می کشد پایین، دنده هارا می شکافند مثل اینکه در حال قصابی گوشت هستند در حالی که این مردان مدرک پزشکی دارند. در این فیلم کوتاه تشریح اجساد خیلی بیشتر از چیزی که به نظر می رسد وجود دارد و جنبه ی بیمارگونه ی فیلم را به خوبی نشان می دهد. اجساد بدون روحی که اکنون به عنوان یک شی با آنها برخورد می شود و براخاژ عمیق ترین مسئله ای که به تصویر می کشد این است که چگونه مکانیسم های درونی بدن انسان می توانند یک اثر هنری باشند.

در بخش های مختلفی از فیلم می بینیم که تکنسین به سرعت پوست سر را می شکافد جمجمه را اره می کند و مغز را از کاسه سر خارج می کند و حالا اگر در تشخیص علت مرگ به نتیجه نرسد فضای شکمی و سینه را شکافته و مورد بررسی آزمایش های سم شناسی قرار می دهد. در واقع آنها مسئول مشخص کردن علت حقیقی مرگ یک انسان هستند که ممکن است به قتل رسیده باشد و اگر آنان نباشند دیگر حقیقت مرگ های مشکوک برملا نخواهد شد.

از عنوان فیلم کاملا پیداست وقتی چشم تصاویری از بیرون دریافت می کند چه اتفاقی می افتد و چگونه آنها با تصاویر به یاد مانده در درون ارتباط متقابل دارند و من بیننده از ذهن چگونه به دیدن خود می رسم و سپس با بینایی خود تصور می کنم. این فیلم به عنوان مطالعه ای در مشاهده و غوطه وری توصیف شده است. و از براخاژ یک مستندگر سوبژکتیویته می سازد که هر بیننده ای را نسبت به ذهنیت خودش حساس می سازد.

موسیقی فیلم توسط دیوید کمپ آهنگساز حرفه ای، طراح صدا و هنرمند صدا در برلین اجرا و ضبط شد و این حس را القا می کند، که ادراک روزمره از ما جدا شده و در مسیر جدیدی هدایت می شود. یک ایده باید هَمگام با زمان خودش باشد. موضوع مرگ در 1971 ظهور کرد، چنانچه در این فیلم کوتاه به وضوح می بینیم سوژه آشکار می شود و وجود مرگ در روح هایدگر به هم پیوند می خورد و به ما فقط اجازه متمرکز شدن در یک دوره زمانی محدود را می دهد.

نویسنده: محبــــوبه کیائی(پژوهشگر هنر)

بیست و هشتم مرداد 1401خورشیدی

+ نوشته شده در دوشنبه سی و یکم مرداد ۱۴۰۱ ساعت توسط محبــــــــــــــــــــــــــــوبه کیائی  | 

3IRON...
ما را در سایت 3IRON دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2mahbobekiaee3 بازدید : 131 تاريخ : پنجشنبه 6 بهمن 1401 ساعت: 4:46